یک کلیشه دروغین در فوتبال ایران

به گزارش انجمن آقای شرفی، میروسلاو بلاژویچ سرمربی سابق تیم ملی ایران یک بار در برنامه 90 به عادل فردوسی پور گفت:مردم ایران فوتبال را خیلی دوست دارند، مثل مادری که بچه اش را آنقدر دوست دارد که به سینه فشار می دهد و او خفه می گردد!

یک کلیشه دروغین در فوتبال ایران

انجمن آقای شرفی؛ احسان محمدی - هفته اول اسفندماه 98 سپاهان در اصفهان منتظر رویارویی با پرسپولیس بود. آنها از بازی های آسیایی برگشته و نسبت به تمام تیم های ایرانی نتایج بهتری کسب نموده بودند. برای شاگرادان قلعه نوئی این ملاقاتی بود که می توانست آن ها را به قهرمانی امیدوار کند. کرونا تازه شیوع پیدا نموده بود، مسئولان لیگ اعلام کردند مثل چند ملاقات اروپایی بازی بدون تماشاگر برگزار گردد، اما بازی برگزار نشد. دلیل؟ تعدادی از طرفداران اصفهانی در اعتراض به این نحوه برگزاری بازی، مانع از خروج تیم شدند، جلوی اتوبوس سپاهانی ها دراز کشیدند، فریاد زدند و گفتند بهتر از 3-0 بازنده اعلام شوند ولی تن به این ملاقات ندهند .... کار به جایی رسید که تیم تصمیم گرفت در راهروهای ورزشگاه خودش را گرم کند و به زمین نیاید.

نتیجه؟ پرسپولیس 3-0 برنده شد. سپاهان نه تنها این بازی 6 امتیازی را از دست داد بلکه هفته بعد دو امتیاز را دقیقه 90 مقابل ذوب آهن از دست داد و تیم عملاً متلاشی و از دور قهرمانی کنار رفت. پیغام نیازمند دروازه بان سپاهان چندی قبل گفت:ای کاش به پرسپولیس می باختیم اما مقابل پرسپولیس بازی می کردیم.... بعد از آن نتیجه تیم آن قدر به هم ریخت و بازیکنان بی روحیه شدند که آقای قلعه نوئی تمرین را تعطیل کرد و ....

حالا امیر قلعه نوئی از تیم رفته است، سپاهان نه فقط قهرمان نشد که سهمیه آسیایی نگرفت، آنها جاده را برای قهرمانی رقیب شان پرسپولیس آسفالت کردند، نسلی از بازیکنان از افتخار بازماندند و ... دلیل؟ مداخله غیرحرفه ای طرفداران دو آتشه در تصمیمات باشگاه!

دو فصل پیش تراکتور یکی از شانس های اصلی قهرمانی بود، اما آنها در رشت 3-1 به سپیدرود باختند، محسن فروزان دروازه بان این تیم گل بسیار بدی خورد، طرفداران این تیم فشار هولناکی به بازیکنان وارد کردند، گفتند فروزان تبانی نموده است و باید مراقب بقیه بود، تیم بیش از فوتبال گرفتار حاشیه شد، هفته بعد آن ها در تبریز به پیکان باختند، طرفداری از روی سکوها به زمین رفت و به مسعود شجاعی سیلی زد، اشکان دژاگه وارد ماجرا شد، تنش، دعوا ... تراکتور از کورس خارج شد، جاده برای قهرمانی پرسپولیس هموار! ... دلیل؟ مداخله غیرحرفه ای طرفداران دو آتشه در تصمیمات باشگاه!

پرسپولیس یک ماه دیگر باید برای مهم ترین بازی دوسال اخیرش در فینال لیگ قهرمانان آسیا حاضر گردد، تیم ضروری است که در آرامش تمرین کند، رقیب بهترین تیم شرق آسیاست که سالهاست از ما فوتبال بهتر و منظم تری دارند، چند بازیکن کلیدی این تیم ساز مخالف زده اند از جمله شجاع خلیل زاده که با کیفیت بازی و البته بوسه هایش به لوگوی باشگاه دل از طرفداران ربوده است، عده ای از دو آتشه های باشگاه هم پشت آن ها ایستاده اند و در فضای مجازی و تجمع جلوی باشگاه به مدیرعامل فحاشی می نمایند که باید به هر قیمت شده بازیکنان را نگهدارد و حق آن هاست اگر عدد و رقمی بیشتر از قبل می خواهند و باید برابر تورم به آنها پرداخت گردد! همین رفتار تیم را به هم ریخته است، اگر این اتفاق برای یک بازیکن بیفتد، بقیه هم همین ادعا را دارند. پرسپولیس حالا برای تمرین تمرکز ندارد... دلیل؟ مداخله غیرحرفه ای طرفداران دو آتشه در تصمیمات باشگاه!

برای هر تیم دیگری در لیگ می گردد لیستی از این اتفاقات که نقطه عطف هستند را ردیف کرد، از نفت آبادان تا استقلال تهران و ... بارها در تحسین و عشق طرفدارای نوشته ام. اما یک سنت ریاکارانه در ورزش ایران وجود دارد که برای جلب حمایت و لایک طرفداران می گویند همواره حق با طرفدار است چرا و بر چه اساسی همواره حق با طرفدار است؟

در اینکه طرفداران فوتبال ایران در سرما و گرما و با وجود مصیبت های اقتصادی خودشان را به ورزشگاه می رسانند و در ورزشگاه هایی که از لحاظ امکانات شرم آورند حاضر می شوند شکی نیست، در اینکه فوتبال بدون تماشاگر لذت اندکی دارد تردیدی نیست اما چه کسی می گوید همواره حق با طرفدار است؟ طرفدارن چه اشرافی بر مسائل تاکتیکی، تکنیکی، مدیریتی، اقتصادی و باشگاه دارند؟ طرفداران چقدر از آماده بودن یا نبودن یک بازیکن و نحوه تمریناتش خبر دارند که گاهی مربی را هدف ناسزا و فحاشی قرار می دهند که باید به فلان بازیکن بازی بدهد؟

میروسلاو بلاژویچ سرمربی سابق تیم ملی ایران یک بار در برنامه 90 به عادل فردوسی پور گفت:مردم ایران فوتبال را خیلی دوست دارند، مثل مادری که بچه اش را آنقدر دوست دارد که به سینه فشار می دهد و او خفه می گردد!

بعد از نزدیک به 20 سال هنوز هم خیلی از طرفداران آن قدر تیم محبوب شان را به سینه فشار می دهند که تیم می میرد، آنقدر بازیکن محبوب شان را هوایی می نمایند که او اغوا می گردد و به پشتوانه طرفدار واقعی و مجازی تصمیماتی می گیرد و حرف هایی می زند که خودش و تیم می میرند و در نهایت طرفدار هم صدمه می خورد.

می دانم این حرف ها به کام طرفداران دو آتشه فوتبال تلخ می آید اما بخشی از ناکامی تیم های محبوب شما در همین حمایت های احساسی و اغراق شده است، در همین باد کردن بازیکنان، در همین فشار بر مربیان برای اخذ تصمیماتی که فنی نیست اما می تواند از بار فشار حیا کن و رها کن کم کند و انتها تیم را به نابودی می کشاند. تا زمانی که یاد نگیریم دست از این ریاکاری برداریم که همواره حق با طرفدار است تیم های محبوب مان را به قهقرا می بریم. باز خود دانید!

منبع: عصر ایران

به "یک کلیشه دروغین در فوتبال ایران" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "یک کلیشه دروغین در فوتبال ایران"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید